نوه سنگدل، مادربزرگش را خفه کرد!
[ad_1]
اقتصاد 24- پسر جوانی که مادربزرگ خود را از روی کینه خفه و کشته بود به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می شود.
در 21 اسفند 1401 زنی با مرکز فوریت های پلیسی تماس گرفت و از قتل مادر 80 ساله خود خبر داد.
پس از این تماس پلیس به محل جنایت که خانه ای قدیمی در منطقه نظام آباد بود رفت و پس از ورود به منزل با جسد مقتول که به نظر می رسید با روسری خفه شده بود مواجه شد.
دختر مقتول در تشریح ماجرا به پلیس گفت: از زمانی که من و دو خواهرم با هم ازدواج کردیم مادرم تنها زندگی می کرد و هر روز به ملاقات او می رفتیم. امروز که از خواب بیدار شدم به مادرم زنگ زدم اما او بلند نکرد و من نگران او بودم. با عجله به سمت خانه اش رفتم اما هر چه زنگ زدم در را باز نکرد برای همین با کلید یدکی وارد شدم و مادرم را دیدم که روی زمین دراز کشیده و صورتش از خفگی کبود شده بود وقتی دستم را روی نبضش گذاشتم دیدم. نبض نداشت و مرد.
بیشتر بخوانید: شکایت مرد اعدام شده از همسرش به جرم خیانت به کشور
دختر مقتول در پاسخ به مأموران گفت: به کسی مشکوک هستید؟ من نمی دانم چه کسی این جنایت را مرتکب شده است.» جسد بعدا به پزشکی قانونی تحویل داده شد.
در بررسی های بعدی مشخص شد که قاتل پس از جنایت، تلفن همراه و دستگاه اکسیژن مقتول را سرقت کرده است. همچنین از آنجایی که هیچ نشانه ای از ورود اجباری و درگیری وجود نداشت، مأموران قاتل را یکی از آشنایان آنها فرض کردند.
همچنین پس از بررسی دوربین های مداربسته صحنه جنایت و همچنین بازرسی از صحنه، مشخص شد آخرین فردی که به منزل مقتول رفته، نوه 30 ساله وی بابک بوده است.
به این ترتیب بابک به عنوان مظنون شکار و دستگیر شد، در بازجویی های اولیه به قتل مادربزرگش اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: پدرم سال ها معتاد به مواد مخدر بود و در نهایت به دلیل اعتیاد فوت کرد. اما مادربزرگم همیشه مادرم را مقصر مرگ پدرم میدانست. برای همین مدام به مادرم توهین می کرد و هر جا می نشست می گفت این زن پسرم را کشته است.
تا اینکه مادرم فوت کرد، اما مادربزرگم همچنان دست از کار برنمی داشت و همیشه مادرم را سرزنش می کرد. رفتار او باعث شد رابطه ام را با مادربزرگم قطع کنم.
و افزود: روز حادثه در حالی که مواد مصرف کرده بودم و حالت عادی نداشتم تصمیم گرفتم برای صحبت با مادربزرگم نزد مادربزرگم بروم. اما مادربزرگم همچنان با مادرم صحبت می کرد و شکایت می کرد. به او گفتم مادرم زندگی ندارد و پشت سرش حرف نمیزند، اما وقتی هنوز داشت حرف میزد عصبانی و عصبانی شدم و روسری را که روی سرش بود دور گردنش حلقه کردم، اما وقتی پیش مادربزرگم آمدم، او دیگر نفس نمی کشد
به سرعت از کاری که کرده بودم پشیمان شدم. همزمان برای گمراه کردن پلیس موبایل و دستگاه اکسیژن ساز مادربزرگم را گرفتم تا آنها فکر کنند انگیزه قتل سرقت بوده است. و حالا نمی دانم سرنوشت همسر و دختر کوچکم چه خواهد شد.
با اعترافات صریح متهم و بازسازی صحنه جنایت، تحقیقات تکمیل و پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. این در حالی است که سه خاله متهم به دنبال قصاص وی بوده اند.
منبع: روزنامه ایران
[ad_2]